

#بودنبروک_ها
#زوال_یک_خاندان
توماس بودنبروک: چه موجهای بلندی. ببین چهطور در زنجیرهای بیپایان یکی بعد از دیگری بیهوده و عبث پیش میآیند و سر به ساحل میکوبند. با این همه، مثل هر چیز ساده و ضروریای آرامش بخش و تسلا دهندهاند. در این چند روز من دلبستهی دریا شدهام. شاید به دلیل دوری راه بود که بیشترها کوهستان را ترجیح میدادم. حالا دیگر شوق کوهستان در دلم نیست. به گمانم در کوهستان بترسم و خجل بشوم. کوهستان بیش از اندازه خودکامه، بینظم و متنوع است. شک ندارم که در کوهستان احساس حقارت میکنم. راستی کسانی که یکنواختی دریا را ترجیح میدهند، چه کسانی هستند؟ متن کتاب
توماس مان، اولین اثر خود، #بودنبروکها را تنها نمونهی واقعی رمانی #ناتورالیستی در #ادبیات_آلمان میخواند. شاید هم حق داشت، به خاطر اثری که در بیست و شش سالگی به پایان برده بود، #نوبل_ادبیات را به او داده بودند. حق داشت به خود افتخار کند.توماس مان تاریخچهی خانوادهگی خود را دست مایهی رمانی پر صفحه، پر توصیف، و پر از نظم و ترتیب آلمانی کرده که به خاطرش او را نابغه میخوانند. داستان از میانهی زندگی #خاندان_بودنبروکها شروع میشود، جایی که در اوج قدرت مادی هستند و پدربزرگ هنوز زنده است ... و امتداد مییابد تا زوال خاندان: مرگ آخرین وارث و تنها زنانی که برجای ماندهاند و از گذشته حرف میزنند ...
رمان در یک مهمانی خانوادهگی شروع میشود. همه هستند، پدربزرگی که بانی ثروت خانواده بوده، در زمان جنگ آذوقه به جنوب برده، پدر نگران همه چیز، دختری جوان و آمادهی ازدواج، که روایت بیشتر فصلهای کتاب را از آن خود خواهد داشت، و نوهها، هنوز بچه و بیخیال همه چیز... و البته پسرها، کسانی که جنگ قدرت را در خانواده بازی خواهند کرد... مهمانی هست و یک نامه رسیده، از پسری ناخلف که باز هم پول میخواهد... رمان آقای مان ترکیبی است از خانواده و زندگی روزمره و تاریخ آلمان.
#علی_اصغر_حداد #نشر_ماهی
#کتاب #کتاب_بخوانیم #پیشنهادکتاب #کتاب_باز #رمان #رمان_کلاسیک #کتاب_خوب #کتابیسم #معرفی_کتاب